به گزارش پایگاه خبری و تحلیلی افپک، در تاریخ روابط بینالملل، پاکستان همواره نقشی پیچیده و گاه متناقض ایفا کرده است. یکی از نمودهای بارز این رفتار، تحویل رهبران تروریستی به ایالات متحده در مقاطع حساس سیاسی است. این اقدامات نه تنها در راستای مبارزه با تروریسم، بلکه بهعنوان ابزاری برای کسب امتیازات و تقویت موقعیت سیاسی داخلی و بینالمللی مورد استفاده قرار گرفتهاند.
در سال ۲۰۱۱، اسامه بن لادن، رهبر القاعده، در عملیاتی توسط نیروهای ویژه آمریکایی در ابیتآباد پاکستان کشته شد. این عملیات در دوره ریاستجمهوری باراک اوباما صورت گرفت و بهعنوان یکی از موفقیتهای بزرگ او در مبارزه با تروریسم محسوب شد. با این حال، حضور بن لادن در خاک پاکستان و نزدیکی محل اقامت او به مراکز نظامی این کشور، سؤالات زیادی را درباره میزان آگاهی و همکاری مقامات پاکستانی مطرح کرد.
در سالهای اخیر، موارد مشابهی نیز رخ داده است. بهعنوان مثال، محمد شریفالله، یکی از رهبران ارشد داعش خراسان، در پاکستان دستگیر و به آمریکا تحویل داده شد. این فرد متهم به برنامهریزی حملات تروریستی متعدد، از جمله بمبگذاری در فرودگاه کابل در سال ۲۰۲۱ است که منجر به کشته شدن ۱۳ سرباز آمریکایی و ۱۷۰ افغان شد. تحویل او به آمریکا در زمان ریاستجمهوری دونالد ترامپ صورت گرفت و بهعنوان نشانهای از همکاری پاکستان در مبارزه با تروریسم تلقی شد.
عادل راجا، خبرنگار آزاد، معتقد است که ژنرالهای پاکستانی از تروریستها بهعنوان ابزارهایی برای دستیابی به اهداف دیپلماتیک و سیاسی استفاده کردهاند. به گفته او، زمانی که اوباما برای انتخابات مجدد نیاز به یک پیروزی بزرگ داشت، بن لادن به او تحویل داده شد و در دوره ترامپ نیز شریفالله برای تقویت موقعیت سیاسی او به آمریکا سپرده شد.
این الگو نشاندهنده تمایل پاکستان به استفاده از فرصتها برای بهبود روابط خود با ایالات متحده و کسب امتیازات سیاسی است. با این حال، این رویکرد میتواند به بیاعتمادی بینالمللی نسبت به نیتهای واقعی پاکستان در مبارزه با تروریسم منجر شود.
از سوی دیگر، این اقدامات پاکستان را در موقعیتی قرار میدهد که بتواند از حمایتهای مالی و نظامی آمریکا بهرهمند شود. با تحویل رهبران تروریستی، اسلامآباد میتواند خود را بهعنوان شریک قابل اعتماد در مبارزه با تروریسم معرفی کرده و از این طریق، کمکهای بینالمللی را جذب کند.
با این حال، برخی تحلیلگران معتقدند که این استراتژی ممکن است در درازمدت به ضرر پاکستان تمام شود. استفاده ابزاری از تروریستها میتواند به تقویت گروههای افراطی در داخل کشور منجر شده و امنیت داخلی را به خطر بیندازد.
در نهایت، سوال اصلی این است که آیا پاکستان میتواند با تغییر رویکرد خود، به مبارزه واقعی با تروریسم بپردازد و اعتماد جامعه بینالمللی را جلب کند؟ یا همچنان به سیاستهای دوگانه خود ادامه خواهد داد؟
زمان نشان خواهد داد که آیا این کشور قادر به تغییر مسیر و ایفای نقشی مثبت در ثبات منطقهای و جهانی خواهد بود یا خیر.
انتهای پیام