به گزارش پایگاه خبری و تحلیلی افپک، سید ایوب حسینی کارشناس مسائل افغانستان در گفتگو با افپک به ذکر نکاتی پیرامون تحولات اخیر پاکستان پرداخت که در این گزارش به آن میپردازیم.
اظهارات محسن نقوی وزیر کشور پاکستان، مبنی بر اینکه این کشور «دیواری میان تروریسم و جهان» است، واکنشهای گستردهای را در فضای سیاسی و رسانهای منطقه برانگیخته است. این سخنان در دیدار با هیأت آمریکایی مطرح شد؛ در حالیکه گزارشهای ارائهشده از سوی امارت اسلامی افغانستان در هفتههای گذشته حاکی از فعالیت پایگاههای داعش در مناطق مرزی پاکستان، بهویژه در ایالت بلوچستان، است. این تناقض آشکار، ضرورت بازنگری در سیاستهای امنیتی اسلامآباد را دوچندان کرده است.
طبق اسناد منتشرشده توسط وزارت دفاع افغانستان، تنها در سال ۲۰۲۴ بیش از ۱۸ عملیات موفق علیه هستههای وابسته به داعش در نزدیکی مرز پاکستان انجام شده که اغلب آنان از ایالت خیبرپختونخوا و بلوچستان وارد خاک افغانستان شده بودند. همچنین، سخنگوی وزارت اطلاعات افغانستان در تاریخ ۲۵ حوت ۱۴۰۲ اعلام کرد: «بیش از ۶۰ درصد از جنگافزارهای ضبطشده در این عملیاتها، منشأ پاکستانی داشتهاند.» این آمارها ادعای وزیر کشور پاکستان را در موقعیتی متزلزل قرار میدهد.
تاریخ روابط امنیتی پاکستان با گروههای افراطی، موضوعی پنهانناشدنی است. از حمایت مستقیم سازمان اطلاعات ارتش پاکستان (ISI) از گروههایی مانند طالبان پاکستان، تا تسهیل فعالیت لشکر طیبه و جیش محمد در کشمیر، همگی بیانگر سیاستی دوگانه در قبال تروریسم است. سازمان ملل در گزارش سالانه خود در سال ۲۰۲۳، پاکستان را یکی از کشورهای دارای چالش عمیق با ساختارهای افراطی و تروریستی معرفی کرد.
در دوران ژنرال ضیاءالحق، اسلامآباد تبدیل به پایگاه اصلی تجهیز و آموزش مجاهدین افغان علیه شوروی شد. این سیاست اگرچه در کوتاهمدت برای غرب مفید بود، اما در بلندمدت زیرساختهای تروریسم منطقهای را در خاک پاکستان شکل داد. طبق گزارش مرکز ویلسون در واشنگتن، بیش از ۲۵ هزار نیروی شبهنظامی در اردوگاههایی تحت نظارت ISI در آن دوره آموزش دیدهاند؛ مسألهای که امروز خود به بحران امنیتی داخلی تبدیل شده است.
از سوی دیگر، پرویز مشرف که بهعنوان متحد آمریکا در دوره پس از حمله ۱۱ سپتامبر شناخته میشد، هرگز موفق نشد تعادل لازم بین منافع غرب و ساختار امنیتی پاکستان را برقرار کند. با وجود دریافت میلیاردها دلار کمک نظامی از آمریکا، بسیاری از رهبران گروههای افراطی در دوران او به فعالیت خود ادامه دادند. طبق گزارش وزارت دفاع آمریکا، پاکستان در فاصله سالهای ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۸ بیش از ۳۳ میلیارد دلار کمک نظامی و اقتصادی دریافت کرده، اما میزان موفقیت در مهار تروریسم، کمتر از ۳۰ درصد برآورد شده است.
افغانستان امروز، برخلاف گذشته، بر تعامل منطقهای تأکید دارد. امارت اسلامی افغانستان در ماه حمل ۱۴۰۳ طی بیانیهای رسمی اعلام کرد: «ما خواهان امنیت جمعی، ثبات پایدار و توسعه در همکاری با همسایگان هستیم.» این موضعگیری، با استقبال کشورهایی چون چین، ایران، روسیه و هند نیز مواجه شده است. با این حال، ادامه اتهامزنیهای بیپایه از سوی مقامات پاکستانی، مانعی برای اعتمادسازی محسوب میشود.
از منظر اجتماعی نیز، رشد افراطگرایی در پاکستان هزینههای سنگینی به دنبال داشته است. طبق آمار رسمی مرکز آمار پاکستان، در سال ۲۰۲۳ بیش از ۳۲۰ عملیات تروریستی در خاک پاکستان رخ داد که منجر به کشتهشدن ۷۸۰ تن و زخمیشدن بیش از ۱۵۰۰ نفر شد. بخش عمده این عملیاتها توسط گروههایی صورت گرفت که در مناطق مرزی بلوچستان و خیبرپختونخوا مستقر هستند؛ مناطقی که بهطور سنتی محل نفوذ عناصر افراطی بودهاند.
یکی از مهمترین مشکلات کنونی پاکستان، حضور ساختارهای موازی قدرت است. سازمانهای امنیتی، بهویژه ارتش و ISI، بارها متهم به کنترل فضای سیاسی کشور و مهندسی انتخابات شدهاند. گزارش دیدهبان حقوق بشر در سال ۲۰۲۲ تأیید میکند که «دخالت نظامیان در سیاست داخلی پاکستان، یکی از مهمترین موانع توسعه دموکراسی و کاهش افراطگرایی در این کشور است.» در چنین فضایی، تعامل سازنده با همسایگان سخت خواهد بود.
رسانههای مستقل پاکستان نیز بارها نسبت به سیاستهای دوگانه دولت هشدار دادهاند. روزنامه «دان» در سرمقالهای در تاریخ ۱۰ مارس ۲۰۲۴ نوشت: «نمیتوان همزمان با آمریکا علیه تروریسم متحد بود و در مرزهای شرقی، به گروههای افراطی پناه داد. این تناقض، مشروعیت منطقهای پاکستان را تهدید میکند.» تحلیلگران بر این باورند که بدون تغییر نگرش نهادهای امنیتی، سیاست خارجی پاکستان همچنان در بنبست باقی خواهد ماند.
آمریکا نیز در این معادله، نقش مهمی ایفا میکند. از سال ۲۰۰۱ تاکنون، واشنگتن همواره روی همکاری امنیتی با پاکستان حساب کرده، اما نتایج آن نشان میدهد که بسیاری از سیاستهای گذشته نیازمند بازنگریاند. بهویژه با تحولات جدید افغانستان، ادامه اعتماد کور به نهادهای امنیتی پاکستان، بازی در میدان فرسایشبرانگیز گذشته است.
نگاهی به مواضع چین نیز نشان میدهد که حتی متحدان سنتی پاکستان به تغییرات ساختاری در منطقه واقف شدهاند. پروژه بزرگ «کریدور اقتصادی چین-پاکستان» (CPEC) بارها بهدلیل ناامنیهای بلوچستان با چالش مواجه شده است. تنها در سال ۲۰۲۳، پنج پروژه چینی در بلوچستان متوقف شد. چین در چندین نشست با مقامات افغان نیز از لزوم همکاری امنیتی منطقهای سخن گفته است.
سید ایوب حسینی معتقدند که اسلامآباد بهجای تقویت دیوار میان خود و تهدیدات، باید بهدنبال ساخت پلهایی با همسایگان باشد. بهویژه با توجه به ظرفیتهای عظیم اقتصادی و انسانی افغانستان، همکاری دو کشور میتواند منجر به رشد منطقهای شود. به گفته طارق فاطمی، مشاور سابق نخستوزیر پاکستان: «بدون سیاستی منطقهگرا و مبتنی بر احترام متقابل، امنیت پایدار دستنیافتنی خواهد بود.»
در نهایت، افغانستان امروز بهدنبال جنگ نیست، بلکه بهدنبال توسعه است. اگر پاکستان میخواهد نقش مثبتی در منطقه ایفا کند، باید دست از نقشآفرینی پنهان و بازیهای امنیتی بردارد. ملتهای منطقه، از جنگ خستهاند و بهدنبال آیندهای روشن مبتنی بر همکاری هستند.
باید پذیرفت که مسیر فعلی پاکستان، راهی به سوی بنبست بیشتر است. شکستن این بنبست تنها با تغییر نگرش در نهادهای امنیتی و اعتماد به دیپلماسی ممکن خواهد بود. امنیت، حاصل گفتوگو، توسعه و اعتماد متقابل است؛ نه دیوارکشیهای ذهنی و امنیتی.
افغانستان و پاکستان سرنوشت مشترکی دارند. تا زمانی که درک مشترکی از تهدید و فرصت شکل نگیرد، نمیتوان به آیندهای باثبات و مرفه امیدوار بود. آغاز این مسیر، از بازتعریف سیاستهای امنیتی آغاز میشود؛ آنهم نه با شعار، بلکه با اقدام.
انتهای پیام